خـــــــدایا شــــــــــــکر این ماهم گذشت
سلام الان که دارم مینویسم اذان مغرب به افق تهران در حال پخشه... درست دوساعت قبل متوجه شدم خانم پری تشریف اوردن.... اما شکرخدا بدون اینکه یه ماه ده روز دوماه تاخییر داشته باشه اومد.....الهی به امیدت از بعد از ظهر درد عجیبی زیر شکمم بود...میگفت چرا یهویی اینجوری شدم...گفتم لابد قبل ظهر جاروکشیدم اذیت شدم ...خلاصه شوشو که ساعت 3ونیم اومد خونه و پنج و ربع دوباره رفت سرکار مثلا ارومیه بود شانس من...خخخخ...شوشورفت خواستم پاشم به خودم برسم شام اماده کنم دیدم نه حالم خوب نیست همینکه رفتمwcمتوجه شدم....بعـــــــــــــــــله....دیگه اومدم انقد گریه کردم...دپرس شدم....بافریبا جونم گپ زدم خیلی دلداریم داد خدا نی نی تودلشو براش نگه داره.....
نویسنده :
الــنـــازجوون
20:57